-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 بهمنماه سال 1386 23:18
ببین خدا جون اومدم شکایت طرف تو رو کرده انحصاری خودش. غیر خودت مرجع دیگه ای هست؟
-
خوشم میاد ازت
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 18:11
خوشم میاد ازت. وقتی میبینم کلی زور میزنی تا چیزی رو بهم بفهمونی که خودم میدونم، وقتی انقدر حواست به اون یارو است که مبادا آب توی دلش تکون بخوره و بعد انکارش میکنی. وقتی میخوای لطفی بکنی و برای اینکه من بهم برنخوره هی میخوای توضیحش بدی و من ... خب خوشم میاد دیگه . دوستت دارم. وقتی بخاطر من از خودت مایه میذاری و من جرات...
-
سلام
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 00:39
این سلام خیلی معنی داره. این یک سلام برای شروع ارتباط یا برای آشنایی یا فقط برای اینکه بگم من اینجام نیست خودت میدونی چیه؟ سلام! یعنی اینکه چشمهام داره برق میزنه دارم لبخند میزنم دارم با کنجکاوی نگاهت میکنم و میگم سلام یعنی هستی؟ سلام خب خیلی حرفها دارم که بهت بگم. حرفهایی که نمیشه پشت تلفن گفت و نگران بود که نکنه...
-
شروعی دوباره
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386 11:22
از آدمهایی که عقلشون خلاصه شده به حسی که نه بهش اعتمادی هست و نه اعتباری بیش از این انتظاری نمیرفت. دیشب که داشتم مین روب بازی میکردم از کنارم رد شد و گفت چرا داستانت رو تموم نمیکنی؟ با تعجب نگاهش کردم و گفتم تو از من میخوای داستانم رو تموم کنم؟ تو که حتی نمیدونی چی نوشتم؟ گفت قبلا داستان مینوشتی وبلاگ مینوشتی حالا...