STOP BORN

یعنی یادم باشه دیگه بدنیا نیام

STOP BORN

یعنی یادم باشه دیگه بدنیا نیام

موندم این عذاب وجدانی که دارم بخاطر اینه که فکر میکنم واقعا کار بدی کردم یا اینکه از حرف دیگران میترسم؟؟؟

من خودم رو و تمام اعضای بدنم رو دوست دارم

مهم نیست زشت یا زیبا و مهم نیست تو چی فکر میکنی

من دوستشون دارم

نگی بهم سیب زمینی که ایندفعه جوش آوردم ناجور!

خوبه به خدا

شنبه تعطیل شده اونوقت ما وسط خونه تکونی - از اون تکونی ها نه از این تکونی ها- بدو بدو رفتیم شهروند چند تا چیز شدید لازم ابتیاع کنیم دیدیم شهروند عزاداره به همین مناسبت کلا این چند روز رو تعطیل کرده واسه امواتش فاتحه بخونه. بعد همینطور که حرص میخوردیم و به همه جای میهن اسلامی چیزای ناجور فرو میکردیم دیدیم راه به راه پلاکارد زدن که فروش فوق العاده بهاره به همراه افتتاح شهروند جدید. دو تا شعبه نزدیکهای همون شعبه تعطیله. که البته خوب این دوتا هم تعطیلن. اون وقت معطل موندیم کلا ارزش داره آدم فرو کنه یا نه!

چقدر ظرفیت آدم کمه.

از یک طرف کشیده میشم . میخوام بیام ببینمت. از یک طرف می بینم طاقتش رو ندارم.

یادته گفتم عاشق شدن مثل این میمونه که آدم شاشش رو به زور نگه داره؟

حالا میگم این حضوری که ظرفیتش رو ندارم به چی میمونه.

مثل اینکه عاشق شکلات باشی و هی بخوری و هی بخوری بعد از یک مدت کل سیستمت بهم میخوره و حالت از هرچی شکلاته بهم میخوره.

واسه همینه که میگم آدم ظرفیتش محدوده.

واسه همینه که میگی ....

می دونم و میدونی . فقط بدیش اینه که باز دلم شکلات میخواد.

سلام

از نظر من سلام خیلی معنی ها داره. می تونه داشته باشه.

دوشنبه درست همون وقتی که باید اونجا باشم و نبودم دلم هوات رو کرد بدجوری. به ساعت نگاه کردم یک بود. خودم رو مشغول کردم شاید زمان بگذره اما بعد کلی وقت ساعت یک و نیم بود. چیکار باید میکردم؟

دیروزش بهت زنگ زده بودم. میدونی چرا زنگ نزدم؟ چون عاقلم؟ چون میدونم که نباید؟ نه! چون می ترسیدم. ترسیدم. خودت میدونی از چی.

گفتی نیا. گفتی نبین. گفتی نبینم. من بعضی ها رو خوب می فهمم. خودت می دونی چقدر خوب. ولی بعضی چیزها رو نمی‌فهمم. و نمیخوام بفهمم. میخوام بفهمم ولی میترسم. میترسم از فهمیدنش.